شبانه های من و جوجو
جوجوی مامان بجز شبای جمعه زود می خوابه معمولا بین ساعت 9 تا 9:30 . البته بماند که بخاطر این خواب شبانه منظم مامی چقدر تلاش کرده و هیچ جایی هم نمی تونیم در طول هفته بریم .
چند شب پیش مهمون داشتیم ولی من و ستاره رفتیم تو رختخواب و کمابیش صداهای بیرون به اتاق خواب میومد
ستاره : مامی چرا همه بیدارن ولی ما باید بخوابیم؟؟؟
مامی به دلیل نداشتن حس توضیحی که در حد جوجه باشه : بخواب مامی!
دیشب پس از بوسه بارون فراوان مامی (کلا شبا ما گوشامون درازه)
ستاره : مامی می خوام یه چیزی تو گوشت بگم
مامی: بگو عشقم!
ستاره : مامی خیلی دوست دارم . خیلی دوست دارم
مامی: منهم خیلی خیلی دوست دارم . همیشه عاشقتم . دورت بگردم
ستاره : خدا نکنه . از رفتارت خیلی راضیم
بله ... همون حرفایی که می زنیم پس می گیریم
و تازگیها شدیدا همه چیز براش دخترونه - پسرون داره . من آبی نمی خوام پسرونه است . این تیپی پسرونه است و .... درحالیکه من از اول همه رنگ لباس براش خریدم و همیشه هم از برخوردای جنسیتی باهاش پرهیز کردم . حتی تو اسباب بازیهاش جعبه ابزار داره ولی خوشحالم که از دختر بودن خودش حس خوبی داره