، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

ستاره نابغه کوچولو

شاعر کوچولو

1392/10/15 16:55
نویسنده : مامان هدا
981 بازدید
اشتراک گذاری

روزهامون با اتفاقات کوچیک و بزرگ می گذرن و شبها وقتی موسیقی صدای نفسهات منو به بهشت میبره دائما و دائما در ذهنم میام و تو وبلاگت می نویسم . واقعا روزها از هجم زیاد مشغله های کاری و ذهنی حسی برای نوشتن لحظه های عاشقانه بودن با تو رو ندارم . مدتهاست که ننوشتم و مثل همیشه سرشار از نوشتنم 

زیبا، 

زیبا هوای حوصله ابری است، 

چشمی از عشق ببخشایم تا رود آفتاب بشوید دلتنگی مرا!

زیبا،

زیبا هنوز عشق در حول و حوش چشم تو می چرخد، 

از من مگیر چشم،

دست مرا بگیر و کوچه های محبت را با من بگرد، 

یادم بده چگونه بخوانم تا عشق در تمامی دلها معنا شود،

یادم بده چگونه نگاهت کنم که طری بالایت در تندباد عشق نلرزد.

زیبا آنگونه عاشقم که حرمت مجنون را احساس می کنم،

آنگونه عاشقم که نیستان را یکجا هوای زمزمه دارم، 

آنگونه عاشقم که هر نفسم شعر است، 

زیبا چشم تو شعر، چشم تو شاعر است،

من دزد شعرهای چشم تو هستم!!! 

من از دوردست ها آمده ام، 

 از کوچه های کودکی، 

 از شهر رنگین قصه ها در شبهای کشدار زمستان 

و از چشمان هستی بخش مادرم

که تمام مهربانیش را در نگاهش به من می بخشید! 

باورم کن که شعر در من طغیان یگانگی است

و حماسه ی دوست داشتن!! 

 من دیگر گونه دوست می دارم!!!! 

ودیگر گونه یگانه ام!!! 

مرا تنها می توان با من سنجید و تو را تنها با تو! 

که سالهاست در جستجوی تو بودم. 

 

مدتهاست که تو یازیهات از خودت قصه و شعر میگی ولی هیچ وقت نشده که بتونم یادداشتشون کنم چون خیلی فی البداهه می گی و بعد هم دیگه تو اون حس نمی ری ولی دیشب از حسن تصادف داشتم کتاب می خوندم که تو باز شروع کردی به شعر گفتن:

ستاره ی چشمک زن

از اون بالا دست بزن

وقتی خورشید می تابه

خیلی خوشحال می خوابه 

... البته یک بیت دیگه هم بود که تا من اومدم اولیها رو یادداشت کنم اون از ذهنم پریدگریه

بالاخره بچم باید بگه که یه جورایی شیرازیه و به شهر شعر و ادب منصوبهچشمک

 

چند شب پیش سوالاتت در مورد خدا شگفت زده ام کرد : 

ستاره : مامی خدا خیلی دست داره

مامی در فکر سکوت می کنه 

دوباره ستاره: مامی خدا چه شکلیه؟

مامی بعد از کمی مکث و تردید : شکل نوره

ستاره : خدا کجاست؟

تنها جوابی که اون لحظه به ذهنم رسید این بود که بگم: تو آسموناست ولی چون می دونستم خدا همه جا هست گفتم فردا تو کتاب نگاه می کنم و جواب بهتری بهت میدم

و در یک فرصت بهتر که داشتیم تمرینات تنفسی می کردیم بهت گفتم : ببین تو نفس می کشی حالا فوت کن . هوا رو حس می کنی . هوا همه جا هست ولی تو نمی بینیش خدا هم همه جا هست ولی ما نمی بینیمش . 

چند روز پیش بهم می گی مامی من دلم می خواد زودتر میسیز بشم . خیلی تعجب کردم و پرسیدم واسه چی؟ می گی : آخه می خوام زودتر بزرگ بشم زیاد زیاد کار کنم یه عالمه پول بدست بیارم و یه ماشین شاسی بلند بخرمتعجب بماند که قیافه ام این شکلی شده بود ولی خوشحال شدم که تو وجودت نهادینه بشه که واسه خواسته هات باید زحمت بکشی و رو خودت حساب کنی

 

پایان نامه:

دچار رخوت و کسالت زمستانی شدم همیشه خورشید واسه من منبع انرژی و شادیه و زمستونا دچار یک نوع افسردگی میشم مخصوصا حالا که دیدن آسمون آبی و آفتابی مثل خواب و رویا می مونه ولی همیشه یک امید ، امید اومدن دوباره بهار انگیزه قوی واسه سرحال شدن میشه 

پسندها (1)

نظرات (7)

مریم مامان نورا
25 دی 92 8:55
سلام هدا جان ستاره گل خوبه؟ بازم میره مهد؟ ببوسیدش یک سوالی داشتم فکر می کنم شما گفتین که دبی زیاد می رین و خرید زیاد کردین اونجا می خواستم بدونم اواخر بهمن تخفیف دارن یا اصلن تخفیفاتشون کی هست و جاهای مناسب برای خرید که راضی بودین کجا رو پیشنهاد می دین ممنون
مامان هدا
پاسخ
سلام مریم جون ستاره خیلی وقته که مهد نمیره در واقع دو سه هفته کلا بیشتر نرفته دوبی هم از 15 دیماه تا 14 بهمن حراجهای خوب و تا 70% هست و خوبی دوبی اینه که درهمه مراکز خرید (همون مال) قیمتهای برند یکی هست و شما با خیال راحت می تونید جنس اصل بخرید تو تاپیک دوبی نی نی سایت اطلاعات مفیدی هست که می تونه کمکت کنه
مریم مامان نورا
26 دی 92 1:25
ممنون از راهنماییتون وای چرا دیگه نمیره با خواست شما یا خودش؟
مامان هلیا دخترمهربون
28 دی 92 0:52
سلا م هدا جون می خواستم بدونم ستاره جون وقتی 2ساله بود حسادت می کرد یا لجبازی
سلام
30 دی 92 11:16
سلام من مدت هاست به وبلاگ شما میام واز این همه تلاشتون واقعا لذت می برم .یه سوال دارم. در مورد مسایل دینی چیزی به ستاره اموزش می دید ؟مثلا راجع به پیامبر صلی الله علیه واله یا امام حسین علیه السلام و نماز و....؟
رویا
8 بهمن 92 2:40
سلام هدا جان دخترم دو سال و نیمه است و شبها خرخر می کنه و با دهان باز می خوابه دکتر گفته که لوزه داره احتمالاً ستاره جون چه علایمی داشت که عملش کردین ؟ می شه خواهش کنم اگه از دکترش راضی بودین اسم و آدرسش رو به من بدین یک دنبا از محبتتون ممنون می شم اگه جوابم رو بگید
مامان هدا
پاسخ
ستاره هم همینطور بود . بسیار بد غذا و کم غذا و زود هم تا سرمامیخورد فوری باید آنتی بیوتیک مصرف میکرد. دکترش عالی بود دکتر رحمتیان بیمارستان لاله شماره رو هم از اینترنت بگیر. واقعا راضیم عمل کرده
رویا
8 بهمن 92 23:48
دستت درد نکنه هدا جان خدا ستاره جون رو برات حفظ کنه خیلی حالم بده می دونم بچم طاقت نمی آره تنهایی بره اتاق عمل از دیشب فقط کارم شده گریه دکترش گفت یک هفته دارو مصرف کنه شاید التهابش بخوابه وقتی حالم رو دید نمی دونم چیکار کنم به حدی درمونده شدم که حد نداره دعا کن برام حس الانم رو فقط تو درک می کنی تو مادر خیلی خوبی هستی خیلی چیزها ازت یاد گرفتم ممنونتم
مامان هدا
پاسخ
حالتو واقعا درک می کنم تلفنت رو خصوصی برام بذار رسیدم بهت زنگ می زنم
مریم مامان نورا
9 بهمن 92 22:58
دلمون تنگ شده براتون پست جدید می خواییم کجایین پس؟