یک لالایی واسه جیگرگوشم
گشته وقت خواب کودکم بخواب پشت کوه و دشت خفته آفتاب مادر این سخن با ستاره گفت دخترم بخواب را دوباره گفت لای لای لای ای قشنگ ناز چشم خسته را هی نکن تو باز ای ستاره جان وقت خفتن است وقت شب بخیر با تو گفتن است اندکی گذشت تا ستاره خفت حرف مادرش را به جان شنفت تشکر ویژه ازمامان مریم جون وبلاگ http://www.amirmahdi.niniweblog.com/ پیننوشت: خاله مریم تو وبلاگ باران یه مطلب در مورد قضاوت نکردن نوشته بود. برام خیلی جالب بود آخه تو این هفته همش به این موضوع فکر می کردم. دوست خیلی خیلی عزیزی دارم که الان کاناداست . من و سمیرا جونم سالها با هم تمرین کردیم تا یاد بگیریم در مورد مردم قض...
نویسنده :
مامان هدا
20:14