، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره

ستاره نابغه کوچولو

بدون عنوان

1389/12/8 0:28
نویسنده : مامان هدا
186 بازدید
اشتراک گذاری

پینوشت: می دونم مهمونی 6 ماهگی ستاره پشت سرم حرف و حدیث زیاد داشته. می دونم از اینکه روزی یکدست لباس تن جیگرگوشم می کنم و عکس می گیرم حتی به خاطر دل خودم کلی ماجرا بوجود می یاره . می دونم از اینکه با ستاره مثل یه پرنسس رفتار می کنم خیلی ها منتظرن به موقعش انگشت تو چشمم کنن ولی قشنگ مامان هیچ کدوم از اینها برام نه مهمه نه رفتارم رو عوض می کنه . فقط دوست دارم چند تا توضیح کوچولو بدم:

نمی دونم چقدر براتون ملموسه که 10 سال واقعی پا روی تموم خواسته هاتون بذارید تا بتونید به هدفتون چه مالی چه معنوی برسید ولی من اینکار رو کردم - 10 سال حتی از رفتن به مراکز خرید متنفر بودم مبادا دلم چیزی بخواد نه اینکه خدای نکرده آرزو به دل بودم خدا رو شاهد می گیرم که جز هدفم هیچی برام معنی نداشت و حالا خوشحالم که صبر کردم و دخترم تو این موقعیت مامان و باباش به دنیا اومده.

دوم اینکه خیلی از اطرافیان واسه نی نی های گلشون خرید می کنن . سیسمونی خریدن اتاق درست کردن: با کمال پررویی و عدم فروتنی اعلام می کنم که همه چیز پول نیست گاهی سلیقه و تجربه حرف اول رو میزنه که همین جا از بابایی ستاره به خاطر رنگ آمیزی خوشگل اتاق ستاره کلی کلی ممنونیم.

سوم بیشتر مامانای گل وقتی عید میشه یا میرن مسافرت اول واسه خودشون خرید می کنن (به خوبی و بدی اون کاری ندارم اصلا قصدم قضاوت نیست) ولی من حاضرم تمام تهران رو واسه یک گل سر که به لباس دخترکم ست بشه بگردم و چشمم حتی به یه مغازه که مناسب خودمه نمی افته.

دوستی دارم که گاهی با متلک از اینکه لباسای ستاره مارکداره یا اینکه مثلا اگه پول نبود ستاره خوش لباس نبود حرف می زنه . دوست دارم از اینجا بهش بگم عزیزم چند ساله متوالی هست که حتما واسه خودت هر سال سرویس طلا می خری اونم چندین میلیون؟ می دونی با پولش چند تا لباس مارکدار می شه واسه دختر گلت بخری؟ یا دوست عزیز دیگم کاشکی همون چند تومنی که واسه گلت خرید عید کردی می دادی به من تا بهت بگم چقدر می شه اونو شیک و خوش لباس تر گردوند.

من افتخار می کنم که جایزه نقدی اول شدنمون رو در فلان بخش فرهنگی واسه دخترم خرج کنم . افتخار می کنم که نتیجه تلاش و زحمت چندین سالمون رو واسه میوه زندگیمون می ذارم. افخار می کنم که نه از ارث پدری که از دسترنج شبانه روزی و از مردانگی واقعی شوشو و صبرخودم به اینجا رسیدیم. (خدا سایه همه پدرا رو بالای سر ما نگه داره).

و بازهم افتخار می کنم که دست تنها با همدلی با شوشوی خوب و مهربونم کار می کنم و دخترم رو هم بزرگ . حتی بعضی از جمعه ها رو هم سه تایی در کنا هم کار می کنیم تا واسه دسته گلم بتونم رفاه بیشتری فراهم کنم.

خدایا یه خودم و همسر خوبم و ستاره زندگیمون می بالم و می بالم و هزاران هزار بار شاکرم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)