شبهای رویایی
فقط باید مادر باشی تا بادیدن این کاریکاتور اشک تو چشمات جمع بشه !
و چیزیکه برام جالب بود اینکه کاریکاتو رو آقایی بنام سعید کشیده (اینجور که از امضا فهمیدم)
شبهای رویایی من و تو!
زمان چقدر زود می گذره نمی تونم باور کنم تا همین چند ماه پیش ( یعنی تا حدود 2 سال و نیمگی) لذت خوابیدن مداوم حتی 3 ساعت مثل یک رویا بود برام و حالا پرنسس زیبای من سر ساعت 9:30 آماده خوابیدن میشه و نهایتا تا 10-10:15 تبدیل به زیبای خفته قصه ها و از همه رویایی تر اینکه تا خود صبح می خوابه . یعنی باور کنم ؟ من و اینهمه خوشبختی!!!!!!!!!!!!!
و خوشبختی بالاتر وضعیت غذاخوردن نازنین خانومه. تو مسافرت واقعا دیگه کم آورده بودم یکهفته تقریبا جز شیر هیچی نخوردی وبعد هم اون ویروس اسهال و استفراق دیگه گوشتی برات نذاشته بود دلم نمی خواست لباساتو عوض کنم که چشمم به دنده هات که زده بیرون نیفته . با دیدن عکسای تپلیت از 3 ماهگی و بعد یکسالگی و حتی 2 سالگیت مثل حسرت زدها من میکرد . اینکه می گفتن وقتی از شیر خودم بگیرمت به غذاخوردن میفتی پس چی شد و حالا غذانخوردنت مثل یک کابوس وحشتناک می موند واقعا اگه زمانی بزرگ بشی و ازم بپرسی مامان من کی تو رو اذیت کردم مطمئن باش نمی گم اون 2 سالی که واقعا شب تا صبح نمی خوابیدم می گم سر غذانخوردنت خیلی زجر کشیدم .
ولی حالا حدود 10 روزه که به یک روال نسبی تو غذا رسیدی البته بازم بگم نسبت به خودت . وقتی چند روز پیش با زبون خودت گفتی گرسنه هستم غذا می خوام فکر کردم حتما خیالاتی شدم ولی واقعیت داشت . قشنگترینم ! البته هنوزم باید موقع غذا خوردن کارتون ببینی (منو شطرنجی کنید لطفا)
از امشب ساعت بازی (آموزش ساعت) رو شروع کردیم . و از ساعتای رند مثل یک، دو ، سه و ...
خدایا هزاران هزار بار ممنون