مادرانه های من!
هفته پیش شلواری پوشیده بودی که کیتی روش داشت و نوشته hello kitty می گی مامی ببین نوشته:
"کی آی تی تی وای " و جالب تر اینکه تو نوشته رو از بالا می دیدی نه روبروی خودت بعد از اینکه کلی چلوندمت پیش خودم گفتم شاید چون نوشته kitty رو زیاد دیده حروف رو می گه . آخه تا حالا هیچ آموزش رسمی حروف و صداهاشونو بهت ندادیم تا اینکه چند روز پیش داشتم آماده می شدم از شرکت بیایم خونه . اسم شرکت روی دیوار لابی با حروف انگلیسی حک شده یک دفعه صداتو می شنوم که داری حروفش رو می خونی از اتاق می پرم بیرون و واسه اینکه مطمئن بشم اشتباه نشنیدم ازت خواستم که دوباره برام بگی و تو دوباره همه رو می خونی بعضی رو فقط به اسم بلد بودی بعضی رو صداشونم بلد بودی. موبایلمو آوردم و کلمه دیگه ای نشونت دادم و بازم درست گفتی واقعا هیجانزده شده بودم از اینکه همه الفبای انگلیسی رو می خونی. چون فقط تو سی دیهات با الفبای انگلیسی آشنا شده بودی و تازه میس آیدا می خواست از سیستم فونیکس صداها رو باهات کار کنه. ای من قربون این نابغه کوچولوی خودم برم . عشق مامی!
با رفتن دوباره ات به شعبه جدید مهدکودک خیلی امیدوارم که برنامه جدیدمون رو روال ادامه پیدا کنه .جالبه همچنان درگیر پروژه مهدکودک هستیم.
سورپرایز شدنهای من همچنان از طرف نازنین دخترم ادامه داره :
تو رختخوابیم با لحنی جدی بهت می گم : ستاره بخواب دارم کم کم عصبانی میشم و تو بهم جواب میدی : مامی چندتا نفس عمیق بکش حالا این مادر کنف شده نمی دونه از خنده ریسه بره یا چجوری جلوی خودشو بگیره که تو رو بوسه بارون نکنه بماند به خودم مسلط شدم می گم: کی یادت داده موقع عصبانیت نفس عمیق بکشی ؟ و تو می گی: مامی. بله خودکرده را تدبیر نیست
همه جوره عاشقتم همه جوره ! نفس بود و نبودمی . قربون موهای قشنگ و نرمت برم عسلم!