، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره

ستاره نابغه کوچولو

تو کی بزرگ شدی نفسم؟

1390/7/18 13:43
نویسنده : مامان هدا
302 بازدید
اشتراک گذاری

دیگه یه نوزاد نیستی اینو تو تمام طول روز و با تمام حرفها و کارات بهم ثابت می کنی. ولی مامانی تو کی اینقدر بزرگ شدی؟ دلتنگم ! یه جور دلتنگی خاص که باید مامان بشی تا بفهمی من چی می گم و خوشحالم خوشحال از اینکه علیرغم همه سختیهای کار و بزرگ کردن با تو ولی لحظه لحظه بزرگ شدنت رو لمس کردم. لحظه لحظه عطر تنت رو حس کردم و لحظه لحظه تغییراتت رو خودم اول بار دیدم .

نازگل خانوم داری به یکسالگی نزدیک می شی و من یاد روزهای حاملگیم می افتم . یه مامان با 20 کیلو اضافه وزن و هن هن زنان . خونمون یه کم بی قواره درازه و یادمه واسه رفتن از اتاق خواب به آشپزخونه که هر کدومشون یه سر خونه هستن کلی نقشه می کشیدم تا واسه چند تا کار باهم یکدفعه برم انگار می خوام برم مسافرتقهقهه

مامانی تو فکر تولدتم و هنوز هیچکاری نکردم و فقط شور می زنم. می دونم مثل همیشه هم دقیقه نود باید کارا رو بکنم. آخر هفته هم داریم می ریم شیراز و 4-5 روز از فرصتم کم می شه در عوض امیدوارم بتونم کلی استراحت کنم. کمر درد و دست درد و گردن دردم خیلی بدتر شده . 10 جلسه فیزیوتراپی هم تموم شد و خانم دکتر با لحنی دلسوزانه اعلام کردن که 3 ماه یکروز در میون باید بری استخر . اینم مثل جوک بود . خودش هنوز نی نی دار نشده نمی دونه من همین 10 روز رو با چه دلهره و سختی اومدم فیزیوتراپی . برنامه ریزی خواب تو که تو این 45 دقیقه که من نیستم خواب باشی و کمکهای یه فرشته مهربون که داوطلبانه از تو نگهداری می کرد . گاهی وقتا فکر می کنم جدا خدا فرشته هاشو به شکل آدما می فرسته . خاله بنفشه واقعا ازت ممنونم.

اینم عکس کوچیکیای خاله بنفشه!

ستاره زندگیم ! مامانی ! دوست دارم دوست دارم دوست دارم!

نه چون خیلی باهوشی نه چون خیلی خوشگلی نه چون خیلی خونگرم و اجتماعی هستی فقط بخاطر وجود نازنین خودت بخاطر اینکه حس مادری رو بهم هدیه دادی بخاطر اینکه منو به عنوان مامان انتخاب کردی دوست دارم گل نازم.

خیلی بزرگ شدی و رفتارات اینو بهم نشون می ده . اعضای اصلی بدن رو می شناسی: مو ، چشم، دماغ، دست پا، دندون . از در شرکت که می ریم تو دستت رو دراز می کنی و با همه بچه ها دست می دی هر کسی هم متوجه نشه اینقدر دست رو دراز نگه می داری تا بهت دست بده . فسقلی آخه مگه تو چند ماهت بیشترهقلب

چند روزی هم هست که وقتی من کیفم رو می اندازم سر دستم تو هم کیف وسایلتو با اصرار می ندازی سر دستت و تا پایین آسانسور تو ماشین دستت رو جوری نگه می داری که کیف کاملا محافظت بشه و نیفته . امیدوارم مامانی همیشه همینقدر مسئولیت پذیر باشی قشنگم .

تقریبا هر کاری رو که بهت می گم می فهمی و انجام می دی . بشین . بیا . توپو بنداز . حوله رو بده . صورتتو خشک کن . موهاتو شونه کن . حتی دیگه میف هم می کنی (ادای فین کردنو در می یاری) . بذار تو دهنت . نکن تو دهن حتی مسواک هم می تونی بزنی . من قربون اون 4 تا مروارید کوچولوت.

و من با دیدن اینهمه رشد تو بزرگ می شم بزرگ می شم و بزرگ می شم و از ته قلب آرزو می کنم خدایا کمکم کن کمکم کن کمکم کن تا امانتدار خوبی باشم. هر کاری رو خیلی خیلی خیلی زود با یک یا دوبار تکرار یاد می گیری . راستی رنگ زرد رو هم تقریبا بلدی. جای خیلی از چیزا رو می دونی کلا تعجب می کنم می گن بچه ها حافظه کوتاه مدتشون ضعیفه ولی تو اینجور نیستی . مووووووووووچ

هنوز با تکیه گاه راه می ری و امیدوارم واسه تولدت خودت به تنهایی راه بری . خیلی از کلمه ها رو می گی . به محض رفتن هرکسی گزارش می دی که رررررررررت (کشدار) عاشق کتاب و مجله و کلا هر نوع کاغذی هستی و شروع به خوندن می کنی . کتاب پرپرپر دو تا کبونر رو می شناسی و فوری می گی پرپرپر . پیشی به هر نوعشو می شناسی . البته به قول تو پیسی و همه موبایلا برات پیسی هستن چون فیلم پیشی توش دیدی.

گاهی از بابایی به زور فیش فیش ممه(می می ) می خوایخندهآخه خیلی با بابایی عشقولانه هستی.

ستاره نازم دلم می خواد لحظه لحظه کاراتو مامان بنویسم تا برات ثبت بشه. دعا کن کارای تولدت خیلی عالی پیش بره. بازم بوس بوس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)