، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

ستاره نابغه کوچولو

تجربه ای منحصر به فرد

1391/8/15 15:55
نویسنده : مامان هدا
425 بازدید
اشتراک گذاری

اپیزود اول:

دیروز صبح تجربه ی ... نمی دونم اسمشو چی بذارم. جالب ؟ عجیب ؟ خنده دار؟ 

پی پی کردی و باید عوضت می کردم . شلوارتو در آوردم همونجور که رو میز تو حال بودی . رفتم کخ خشک کن بیارم و ببرمت دستشویی . اومدم بهم می گی : مامی دستم اینقدر کثیفه بشورش . منم اصلا تو باغ نیستم می گم چرا مامی کثیف شده . می گی پی پی شده مالیدم اینجا  و منظورت رو میزی هست که استادی . در واقع دستتو کرده بودی تو پوشکت و چون کثیف شده بود داشتی می مالیدی رو میزسبز

عکس العمل مامی : (گاهی وقتا از اینهمه خونسردی خودم بعدا تعجب می کنم ) . بغلت می کنم و مواظبم دستتو تو دهنت نکنی یا بجای دیگه نزنی می گم بدو مامی بریم بشوریم فقط مامی پی پی کثیفه یادت باشه که نباید جایی بمالی . مواظبم که رو کثیف بودن و اینکه نباید دست بزنی خیلی تاکید نکنم چون فکر می کنم اگه برات جا بیفته که یه چیزی اینقدر بد و کثیفه که نباید بهش دست زد پس چطور بعدا یادت بدم که خودتو بشوری!

عجب دنیایی این مادری و تجربه هاش 

بعد از پاک کردن شیشه و شستن دست ستارکم و خودم و توضیح اینکه حتما دستمونو باید بشوریم ، دور از چشمت تمام صورتم از خنده کاری که کردی و دیالوگهای بینمون در حال شست و شو به لبخندی بزرگی شبیه شده . از مصعومیتت قلبم سرشار میشه اینکه دنیات چقدر شیرین و پر از زیباییه :

ستاره : مامی پی پی کردما می دونستی

مامی : آفرین دخترم 

ستاره : مامی پی پیو ببینم 

نشونت می دم 

ستاره : اردک (اردک پلاستیکی حمام) هم ببینه چقدر پی پی قشنگه !

 

باید تجربه ای مشابه دیروز داشت تا واقعا ببینیم عکس العمل واقیمون در قبال کثیف شدن وسایل اونهم به این صورت چیه .

خودمو مثل همیشه تجزیه و تحلیل می کنم . یه جورایی راضیم که بچه رو نسبت به  یکی از طبیعی ترین نیاز انسانی بد دل نکردم می دونم که ریشه خیلی از یبوستهای بزرگ سالی یکی دوتا از این تجربیاته و نهایتا به مامان خودم می رسم . تجربه ای که مامانم همیشه با کمی احساس ناراحتی نسبت به خودش برام تعریف کرده . مامانی خوبه مثل همیشه ازت ممنونم . بخاطر خاطره ای که برام گفتی و منو تو تجرباتت سهیم کردی . بخاطر همه مهربونیهات و گذشتهایی که در حقم داشتی و بخاطر صبر زیادت !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان سما گلی
18 آبان 91 17:28
خیلی جالب بود منم اولین بار که سما رو بردم دسشویی بی بی کرد و اب بی بیشو برد داخل چاه سما با بی بیش بای بای کرد الان هم هر وقت داره با خنده بهش میگم برو دم در دسشویی بکن تا براش تمرین باشه
مامان روانشناس
22 آبان 91 16:11
مامان ستاره ی عزیزم خیلی خوشحال میشم به وب روانشناسی ما بیاید و در بحث های ما شرکت کنید http://psychology.niniweblog.com/
ثمین
23 آبان 91 10:32
سلام عزیزم حتما از موضوعات دنیای نفیس قسمت ژورنال لباس کودک دیدن کنید! مدلهای بافتنی زیبا و جدیدی رو براتون گلچین کردم که فکر کنم خوشتون بیاد! چون میدونم خوش سلیقه اید گفتم!