، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

ستاره نابغه کوچولو

از الف تا ی جشن تولد یکسالگی - قسمت ششم

1391/3/29 16:12
نویسنده : مامان هدا
3,525 بازدید
اشتراک گذاری

چه جالب دارم دیگه کم کم دارم واسه تولد دو سالگیت مطلب جمع می کنم : انتخاب تم ، مدل لباست و ... و هنوز این سریال تولد یکسالگی تموم نشده

خب تم تولد که به خوبی و خوشی انجام شد - حالا غذا : خود شادی خانم (مدیر موسسه آشنا ) کسی رو تو تهران معرفی کردن خلاصه بعد از تماسهای تلفنی قرار شد که غذا کیک مرغ - لازانیا - کشک و بادکجان - سالاد توپی و ژله باشه ولی با این ویژگیهایی که خودم گفتم :کیک مرغ رو به صورت ستاره قالب بزنه همینطور کشک و بادمجان روی نان تستی که ستاره ای قالب خورده بگذاره - سالاد توپی هم به صورت ستاره های کوچولو و ژله هم سفید با ستاره های رنگی از ژله 

این عکس هنوز تزئیناتش کامل نشده ولی متاسفانه عکس بهتری نداشتم 

ی 

 

حالا نوبت بابایی بود که رفت شوش و بعد از کلی کلی کلی گشتن یکسری ظرف شکل ماه و ستاره پیدا کرد . پس ماست و خیار رو هم تو ظرفای ستاره ای ریختیم . و ظرفای کوچیکتر ستاره واسه یخ .

فقط خدا می دونه وقتی بابایی اومد خونه و ظرفا رو دیدم چقدر خوشحال شدم . ولی چند تا دیگه ظرف کم داشتیم که دوباره یه روز با خوشگل خانم رفتیم شوش و کسریها رو خریدیم. یکسری هم ستاره های شیشه ای واسه تزیین سفره گرفتیم

 

ژله ابتکاری مامی

ماست و خیار تو ظرف بلور ستاره

 

کیک مرغ ستاره ای

 

ظرف قند و قند های مربوط به تم و کارد تزیین شده

 

حالا باید به فکری واسه تزیین سالن می کردم به شرکت معروف پوکو بالن زنگ زدم و بعد از 10 روز سر دووندن یکروز مونده به جشن برای تنظیم قراردا تشریف آوردن خونه و طبق نظر ایشون هر ستون بادکنک 80000 تومن هزینه می برد . کله ام سوت کشید ضمن اینکه دو تا ستون اصلا جالب نبود . دیگه جوش آوردم ( اتفاقی که خیلیییییییی نادر پیش میاد ) نه بخاطر مبلغ بالایی که می گفت بخاطر اینکه مشتری رو نفهم فرض کرده بود و خودش رو عقل کل . می دونستم که بیشتر از اون تجربه برپایی جشن و بادکنک آرایی داریم برای همین حرفاش خیلی آزارنده بود خیلی محترمانه بهش گفتم ممنون که اومدین فکر می کنم نمی تونیم باهم همکاری کنیم که خیلی بی ادبانه بلند شد و گفت خانم من چند تا صفحه قرارداد خراب کردم حالا شما می گید نمی خواید ؟ خندم گرفت و بهش پیشنهاد دادم هزینه چند تا ورق کاغذشو پرداخت کنم و خلاصه آقا تشریف بردن.

خدایا اینو دیگه چکار کنم فردا جمعه است و الان هم ظهر 5 شنبه خدایا نذار شرمنده بشم . با بابایی به چند تا از کساییکه می شناختیم واسه بادکنک آرایی تماس گرفتیم و خدا رو شکر یکی از بهتریناش گفت که حاضره بیاد ولی آدرس داد که بابایی خودش بره بادکنک بخره . آخیش این تا اینجا ولی همین عمو بادکنکی سابقه بد قولی داشت و تا فردا همش استرس داشتم که نکنه نیاد . در نهایت هم به این نتیجه رسیدم خب آخر آخرش نیومد بادکنک که داریم تلمبه دستی هم داریم با بابایی یه جوری سر هم می کنیم . دیگه آسمون که به زمین نمی یاد . انرژی مثبت مامی رو !!!!!!!!!!

ولی همو مازیار اومد و گل کاشت واسه ستاره کوچولو به قول خودش اینقدر از دیدن پرنسس ما ذوق کرده بود که می خواست سنگ تموم براش بذاره و خداییش به اندازه یه جشن 500 نفری واسه دخترم زحمت کشید . ممنون عمو - ولی بادکنکا همش مدلش ساده بود پس همون پنج شنبه دست به دامن اینترنت شدم و چند تا مدل خوشگل از یه سایت پیدا کردم که یکیش عدد 1 بود و چند تا بادکنک ستاره ای خوشگل ولی همشون موجود نبود . با همون چیزای موجود هم راضی بودم و گفت جمعه تا 2 می فرستن .

بقیه در ادامه مطلب

ورودی جشن

 

ادامه دارد.......

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)