تعطیلات نوروز91
امسال هم به شیوه معمول واسه تحویل سال و تعطیلات رفتیم شیراز. خسته بودم و خوشحال از اینکه پیش مامان جون (مامانم) می تونم استراحت کنم. چند روز قبلش هم دو تا عمه با بچه هاشون اومدن تهران . برام خیلی عجیبه تو خیلی اجتماعی و خونگرمی ولی وقتی دورت شلوغ می شه همش به من می چسبی و بغل کسی نمی ری و همش می گی مامی. قربون تو بره مامی! عصر 28 اسفند حدود 8 شب راه افتادیم و نیمه شب رسیدیم اصفهان و رفتیم خونه فهیمه جون . دوست ندیده مامی . دخترکم باور دارم که دنیا پر از مهربونهایی مثل فهیمه جون و همسرش هست . باور دارم که فقط باید چشمها را شست جور دیگر باید دید. خدای من دوستی که تو محیط مجازی باهاش آشنا شدم و تو دنیای واقعی مهربونیش صدبرابر نمایون بود. و من...
نویسنده :
مامان هدا
12:34